معنی ériger
ériger
بر پا کردن، ایستاده
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با ériger
hériter
hériter
اِرث بُردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rédiger
rédiger
پیش نِویس کَردَن، نِوِشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
origen
origen
آغاز، مَنشَاء
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Geiger
Geiger
ویولونیست
دیکشنری آلمانی به فارسی
briser
briser
شِکَستَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Writer
Writer
نَوِیسَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Krieger
Krieger
جَنگجو
دیکشنری آلمانی به فارسی
dériver
dériver
رانِشیدَن، اِستِخراج کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
éditer
éditer
ویرایِش کَردَن، ویرایِش کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی