معنی Trapped - جستجوی لغت در جدول جو
Trapped
محبوس، به دام افتاده
ادامه...
مَحبوس، بِه دام اُفتادِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
frapper
تنیس زدن، ضربه بزنید، زدن، سکّه ضرب کردن، سیلی زدن، شکنجه کردن، ضربه زدن، کوبیدن
ادامه...
تِنیس زَدَن، ضَربِه بِزَنید، زَدَن، سِکِّه ضَرب کَردَن، سیلی زَدَن، شِکَنجِه کَردَن، ضَربِه زَدَن، کوبیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Trained
آموزش دیده
ادامه...
آموزِش دیدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Trashed
دور ریخته شده، سطل زباله
ادامه...
دور ریختِه شُدِه، سَطل زُبالِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cropped
کوتاه شده، برش خورده
ادامه...
کوتاه شُدِه، بُرِش خُوردِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cramped
تنگ
ادامه...
تَنگ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
trappen
پایین زدن، لگد زدن، رکاب زدن
ادامه...
پایین زَدَن، لَگَد زَدَن، رِکاب زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی