معنی Cramped
Cramped
تنگ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Cramped
Crammed
Crammed
پُرشُدِه، فِشُردِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Trapped
Trapped
مَحبوس، بِه دام اُفتادِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cracked
Cracked
تَرَک خُوردِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cropped
Cropped
کوتاه شُدِه، بُرِش خُوردِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ramper
ramper
حالَت خَزیدَن پِیدا کَردَن، خَزیدَن، زَحمَت کِشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Cramp
Cramp
گِرِفتِگی ایجاد کَردَن، گِرِفتِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی