معنی Sweaty - جستجوی لغت در جدول جو
Sweaty
عرق ریزان، عرق کرده
ادامه...
عَرَق ریزان، عَرَق کَردِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Sweat
عرق ریختن، عرق
ادامه...
عَرَق ریختَن، عَرَق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sheath
پوشاندن، غلاف
ادامه...
پوشاندَن، غِلاف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Steamy
بخارآلود، بخاردار
ادامه...
بُخارآلود، بُخاردار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Steady
ثابت کردن، ثابت
ادامه...
ثابِت کَردَن، ثابِت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sneaky
مخفی، یواشکی
ادامه...
مَخفی، یَواشَکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sweetly
به طور شیرین، شیرین
ادامه...
بِه طُورِ شیرین، شیرین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sweet
شیرین
ادامه...
شیرین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Swear
قسم خوردن، قسم بخور
ادامه...
قَسَم خُوردَن، قَسَم بُخُور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Meaty
گوشتی
ادامه...
گوشتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Seat
نشستن، صندلی
ادامه...
نِشَستَن، صَندَلی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sway
تکان دادن، نوسان
ادامه...
تِکان دادَن، نَوَسَان
دیکشنری انگلیسی به فارسی