معنی Subordinate - جستجوی لغت در جدول جو
Subordinate
تابع کردن، تابع، زیر دست
ادامه...
تابِع کَردَن، تابِع، زیر دَست
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Subordinately
به طور تابع، به صورت زیردست
ادامه...
بِه طُورِ تابِع، بِه صورَت زیردَست
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Subordinator
وابسته کننده، زیردستان
ادامه...
وابَستِه کُنَندِه، زیردَستان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
subordinato
زیر دست، تابع
ادامه...
زیر دَست، تابِع
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
subordinare
تابع کردن، تابع
ادامه...
تابِع کَردَن، تابِع
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Subordinator
وابسته کننده، زیردستان
ادامه...
وابَستِه کُنَندِه، زیردَستان
دیکشنری آلمانی به فارسی