معنی Subordinator
Subordinator
وابسته کننده، زیردستان
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با Subordinator
Subordinator
Subordinator
وابَستِه کُنَندِه، زیردَستان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
subordinator
subordinator
وابَستِه کُنَندِه، تابِع
دیکشنری هلندی به فارسی
Subordination
Subordination
فَرمانبَرداری، تابِعیَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
subordinador
subordinador
وابَستِه کُنَندِه، تابِع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
subordinatore
subordinatore
وابَستِه کُنَندِه، تابِع
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
subordinador
subordinador
وابَستِه کُنَندِه، تابِع
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Subordinate
Subordinate
تابِع کَردَن، تابِع، زیر دَست
دیکشنری انگلیسی به فارسی
subordinato
subordinato
زیر دَست، تابِع
دیکشنری ایتالیایی به فارسی