معنی Stipulator - جستجوی لغت در جدول جو
Stipulator
شرط گذار، شرط کننده
ادامه...
شَرط گُذار، شَرط کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Stipulator
شرط گذار، شرط کننده
ادامه...
شَرط گُذار، شَرط کُنَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Stimulator
تحریک کننده، محرّک
ادامه...
تَحرِیک کُنَندِه، مُحَرِّک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Stimulator
تحریک کننده، محرّک
ادامه...
تَحرِیک کُنَندِه، مُحَرِّک
دیکشنری آلمانی به فارسی
stipulator
شرط گذار، شرط کننده
ادامه...
شَرط گُذار، شَرط کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
Stipulation
شرط
ادامه...
شَرط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
stimulator
تحریک کننده، محرّک
ادامه...
تَحرِیک کُنَندِه، مُحَرِّک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
stipulatore
شرط گذار، شرط کننده
ادامه...
شَرط گُذار، شَرط کُنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stimulator
تحریک کننده، محرّک
ادامه...
تَحرِیک کُنَندِه، مُحَرِّک
دیکشنری هلندی به فارسی
Simulator
شبیه ساز
ادامه...
شَبیه ساز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Stipulate
تعیین کردن، شرط کردن
ادامه...
تَعیین کَردَن، شَرط کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Simulator
شبیه ساز
ادامه...
شَبیه ساز
دیکشنری آلمانی به فارسی