معنی stimulator
stimulator
تحریک کننده، محرّک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با stimulator
stimulator
stimulator
تَحرِیک کُنَندِه، مُحَرِّک
دیکشنری هلندی به فارسی
Stimulator
Stimulator
تَحرِیک کُنَندِه، مُحَرِّک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
stymulator
stymulator
تَحرِیک کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
Stimulator
Stimulator
تَحرِیک کُنَندِه، مُحَرِّک
دیکشنری آلمانی به فارسی
stipulator
stipulator
شَرط گُذار، شَرط کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
simulator
simulator
شَبیه ساز، شَبیه سازها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
simulator
simulator
شَبیه ساز
دیکشنری هلندی به فارسی
stimulation
stimulation
تَحرِیک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
stimulateur
stimulateur
تَحرِیک کُنَندِه، مُحَرِّک
دیکشنری فرانسوی به فارسی