معنی Splutter - جستجوی لغت در جدول جو
Splutter
غرغر کردن، پراکنده کردن
ادامه...
غُرغُر کَردَن، پَراکَندِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Splatter
پاشیدن
ادامه...
پاشیدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Splinter
تکّه تکّه شدن، ترکش
ادامه...
تِکِّه تِکِّه شُدَن، تَرکِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Shutter
پرده بستن، شاتر
ادامه...
پَردِه بَستَن، شاتِر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Clutter
آشفتگی ایجاد کردن، بهم ریختگی
ادامه...
آشُفتِگی ایجاد کَردَن، بِهَم ریختِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Stutter
لکنت داشتن، لکنت زبان
ادامه...
لُکنَت داشتَن، لُکنَت زَبان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Spatter
پاشیدن
ادامه...
پاشیدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Flutter
لرزیدن، بال زدن
ادامه...
لَرزیدَن، بال زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
lutter
دست و پنجه نرم کردن، برای مبارزه با، کشتی گرفتن، مبارزه کردن
ادامه...
دَست و پَنجِه نَرم کَردَن، بَرایِ مُبارِزِه با، کُشتی گِرِفتَن، مُبارِزِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی