معنی Proximately - جستجوی لغت در جدول جو
Proximately
به طور تقریبی، تقریباً
ادامه...
بِه طُورِ تَقریبی، تَقریباً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Proximally
به طور نزدیک، به صورت نزدیک
ادامه...
بِه طُورِ نَزدیک، بِه صورَتِ نَزدیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Proximate
مجاور، تقریبی
ادامه...
مُجاوِر، تَقریبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی