معنی Proximally
Proximally
به طور نزدیک، به صورت نزدیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Proximally
Proximately
Proximately
بِه طُورِ تَقریبی، تَقریباً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Proximal
Proximal
نَزدیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی