معنی Procrastination - جستجوی لغت در جدول جو
Procrastination
تعلّل، اهمال کاری
ادامه...
تَعَلُّل، اِهمال کاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
procrastination
تعلّل، به تعویق انداختن
ادامه...
تَعَلُّل، بِه تَعویق اَنداختَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Procrastinator
تعلّل کننده، به تعویق انداختن
ادامه...
تَعَلُّل کُنَندِه، بِه تَعویق اَنداختَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی