معنی procrastination
procrastination
تعلّل، به تعویق انداختن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با procrastination
Procrastination
Procrastination
تَعَلُّل، اِهمال کاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
procrastinación
procrastinación
تَعَلُّل، بِه تَعویق اَنداختَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
procrastinazione
procrastinazione
تَعَلُّل، بِه تَعویق اَنداختَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی