معنی Narrow - جستجوی لغت در جدول جو
Narrow
تنگ، باریک، تنگ کردن
ادامه...
تَنگ، باریک، تَنگ کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Narrowly
به طور تنگ، باریک
ادامه...
بِه طُورِ تَنگ، باریک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Burrow
تونل زدن
ادامه...
تونِل زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
marron
قهوه ای
ادامه...
قَهوِه ای
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Sorrow
اندوه، غم و اندوه
ادامه...
اَندوه، غَم و اَندوه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
marrom
قهوه ای
ادامه...
قَهوِه ای
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Furrow
چالوس کردن، شیار
ادامه...
چالوس کَردَن، شیار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Parrot
تقلید طوطی وار کردن، طوطی
ادامه...
تَقلِید طوطی وار کَردَن، طوطی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Borrow
قرض گرفتن، قرض بگیرید
ادامه...
قَرض گِرِفتَن، قَرض بِگیرید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Narrowness
تنگی، باریکی
ادامه...
تَنگی، باریکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Narrowminded
باریک نظر، تنگ نظر
ادامه...
باریک نَظَر، تَنگ نَظَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی