معنی Narrow
Narrow
تنگ، باریک، تنگ کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Narrow
Burrow
Burrow
تونِل زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
marron
marron
قَهوِه ای
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Sorrow
Sorrow
اَندوه، غَم و اَندوه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
marrom
marrom
قَهوِه ای
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Furrow
Furrow
چالوس کَردَن، شیار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Parrot
Parrot
تَقلِید طوطی وار کَردَن، طوطی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Narrowly
Narrowly
بِه طُورِ تَنگ، باریک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Borrow
Borrow
قَرض گِرِفتَن، قَرض بِگیرید
دیکشنری انگلیسی به فارسی