معنی Mushiness - جستجوی لغت در جدول جو
Mushiness
نرمی، لجن
ادامه...
نَرمی، لَجَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Pushiness
پررویی، فشار
ادامه...
پُررویی، فِشار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bushiness
پوشیدگی
ادامه...
پوشیدِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gushiness
اشکال بودن، خوشی
ادامه...
اِشکال بودَن، خُوشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Mustiness
بوی کپک، خرسندی
ادامه...
بوی کَپَک، خُرسَندی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Muskiness
بوی مشک، مشکی
ادامه...
بوی مُشک، مُشکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rustiness
زنگ زدگی
ادامه...
زَنگ زَدِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fussiness
دقّت زیاد، سر و صدا
ادامه...
دِقَّت زیاد، سَر و صِدا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Messiness
آشوبی بودن، آشفتگی
ادامه...
آشوبی بودَن، آشُفتِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Huskiness
زبره، درشت پوستی
ادامه...
زِبرِه، دُرُشت پوستی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Murkiness
تاریکی، تیرگی
ادامه...
تاریکی، تیرِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Mugginess
گرما و رطوبت
ادامه...
گَرما و رُطوبَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Muddiness
کثیفی، گل آلودی
ادامه...
کَثیفی، گِل آلودی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Mousiness
موش وارگی، موسیٰ بودن
ادامه...
موش وارِگی، موسیٰ بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Business
کسب و کار، تجارت
ادامه...
کَسب و کار، تِجارَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Lushness
سرسبزی
ادامه...
سَرسَبزی
دیکشنری انگلیسی به فارسی