معنی Fussiness
Fussiness
دقّت زیاد، سر و صدا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Fussiness
Pushiness
Pushiness
پُررویی، فِشار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bushiness
Bushiness
پوشیدِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rustiness
Rustiness
زَنگ زَدِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gassiness
Gassiness
گازدار بودَن، گاز گِرِفتِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fuzziness
Fuzziness
مُبهَمی، مُبهَم بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Funniness
Funniness
خَندِه داری، خَندِه دار بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Funkiness
Funkiness
عَجیب بودَن، بَدجِنسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Messiness
Messiness
آشوبی بودَن، آشُفتِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Huskiness
Huskiness
زِبرِه، دُرُشت پوستی
دیکشنری انگلیسی به فارسی