جدول جو
جدول جو

معنی Muscle - جستجوی لغت در جدول جو

Muscle
قوی کردن، عضله
دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شلوغی کردن، شلوغی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خش خش کردن، خش خش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوی کردن، عضله سازی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پرگوشت، ماهیچه، قوی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
تلاش کردن، شلوغی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیر لب گفتن، زمزمه کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفه کردن، صدا خفه کن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشفته کردن، درهم ریختن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اندیشیدن، در فکر فرو رفتن
دیکشنری انگلیسی به فارسی