معنی Muddle
Muddle
آشفته کردن، درهم ریختن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Muddle
Cuddle
Cuddle
دَر آغوش گِرِفتَن، نَوَازِش کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Middle
Middle
میانِه، وَسَط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Meddle
Meddle
مُداخِلِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Huddle
Huddle
دُورِ هَم جَمع شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Muddled
Muddled
گیج، دَرهَم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bundle
Bundle
بَستِه بَندی کَردَن، بَستِه نَرم اَفزاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Saddle
Saddle
زین گُذاشتَن، زین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Riddle
Riddle
مُعَمّا حَلّ کَردَن، مُعَمّا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Waddle
Waddle
راه رَفتَن بِه طُورِ مُضحِک، وِل کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی