جدول جو
جدول جو

معنی Mumble - جستجوی لغت در جدول جو

Mumble
زیر لب گفتن، زمزمه کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

قمار کردن، قمار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصویری از Bubble
تصویر Bubble
مقدمه مفهومی درباره واژه
حباب یا Bubble در فناوری اطلاعات کاربردهای متنوعی دارد؛ از عناصر بصری در رابط کاربری گرفته تا الگوریتم های پردازش داده. در رابط کاربری، حباب ها معمولاً به صورت عناصر شناور حاوی اطلاعات یا راهنمایی ظاهر می شوند.

کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در رابط های کاربری به عنوان tooltip یا راهنما. در الگوریتم مرتب سازی حبابی (Bubble Sort). در شبکه های اجتماعی برای نمایش notifications. در نمودارهای حبابی برای نمایش داده های چندبعدی. در بازی های کامپیوتری برای افکت های بصری.

مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
حباب های چت در پیام رسان ها. راهنمای ابزارها در نرم افزارهای ادوبی. الگوریتم Bubble Sort در آموزش برنامه نویسی. نمودارهای حبابی در Excel. افکت های بصری در بازی های موبایل.

نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
بهبود تجربه کاربری با ارائه اطلاعات زمینه ای. ساده سازی نمایش داده های پیچیده. کمک به آموزش کاربران در نرم افزارها. پیاده سازی الگوریتم های پایه در علوم کامپیوتر. ایجاد جلوه های بصری جذاب.

شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
الگوریتم Bubble Sort در 1956 معرفی شد. حباب های رابط کاربری از دهه 1980 رواج یافتند. در دهه 2000 با وب 2.0 محبوب شدند. امروزه در طراحی Material Design استاندارد شده اند.

تفکیک آن از واژگان مشابه
با Tooltip متفاوت است که نوع خاصی از حباب است. با Balloon فرق دارد که معمولاً اشاره گر دارد. با Popover متفاوت است که تعاملی تر است.

شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در CSS: با pseudo-class:hover. در JavaScript: با ایجاد عناصر div شناور. در Android: با کلاس Bubble. در iOS: با UIViewهای سفارشی. در الگوریتم ها: با حلقه های تودرتو.

چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
سوءبرداشت رایج این است که همه حباب ها یکسان هستند. چالش اصلی طراحی حباب های غیرمزاحم و در عین حال قابل توجه است.

نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
عناصر حبابی هم در رابط کاربری و هم در الگوریتم ها مهم هستند. در آموزش باید به تفاوت کاربردهای آن تأکید شود.
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
بی حسّ کننده، بی حسّ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوی کردن، عضله
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشفته کردن، درهم ریختن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفه کردن، صدا خفه کن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چابک، زیرک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گله کردن، غرغر کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با تواضع، فروتنانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشفته، درهم ریخته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریز ریز شدن، فرو ریختن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نجوا کرده، زمزمه کرده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لنگ زدن، تلو تلو خوردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چین چین کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حباب ساختن، حباب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تواضع کردن، فروتن، متواضع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به هم ریختن، درهم ریخته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست و پا زدن، لگدمال کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به زمین افتادن، غلت زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غرّش کردن، غرّش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متواضع، فروتن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
خودکم بین، فروتن، متواضع
دیکشنری ایتالیایی به فارسی