معنی Moderator - جستجوی لغت در جدول جو
Moderator
مدیر جلسه، مجری
ادامه...
مُدیر جَلَسِه، مُجری
دیکشنری آلمانی به فارسی
Moderator
مدیر جلسه، مجری
ادامه...
مُدیر جَلَسِه، مُجری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
moderator
مدیر جلسه، ناظم
ادامه...
مُدیر جَلَسِه، ناظِم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
moderator
مدیر جلسه، مدیریّت
ادامه...
مُدیر جَلَسِه، مُدیریَّت
دیکشنری لهستانی به فارسی
moderator
مدیر جلسه، ناظم
ادامه...
مُدیر جَلَسِه، ناظِم
دیکشنری هلندی به فارسی
moderador
مدیر جلسه، ناظم
ادامه...
مُدیر جَلَسِه، ناظِم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
moderatore
مدیر جلسه، ناظم
ادامه...
مُدیر جَلَسِه، ناظِم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
moderador
مدیر جلسه، ناظم
ادامه...
مُدیر جَلَسِه، ناظِم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
moderatör
مدیر جلسه، ناظم
ادامه...
مُدیر جَلَسِه، ناظِم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Moderation
میانه روی، اعتدال
ادامه...
میانِه رَوی، اِعتِدال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
operator
اپراتور
ادامه...
اُپِراتُور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
moderato
متوسّط
ادامه...
مُتِوَسِّط
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
operator
اپراتور، اپرا
ادامه...
اُپِراتُور، اُپِرا
دیکشنری لهستانی به فارسی
operator
اپراتور
ادامه...
اُپِراتُور
دیکشنری هلندی به فارسی
Moderate
معتدل کردن، متوسّط
ادامه...
مُعتَدِل کَردَن، مُتِوَسِّط
دیکشنری انگلیسی به فارسی