معنی Moderation - جستجوی لغت در جدول جو
Moderation
میانه روی، اعتدال
ادامه...
میانِه رَوی، اِعتِدال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Föderation
اتّحادیه، فدراسیون
ادامه...
اِتِّحادیِه، فِدِراسیون
دیکشنری آلمانی به فارسی
modération
میانه روی، اعتدال
ادامه...
میانِه رَوی، اِعتِدال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Toleration
رواداری، تحمّل
ادامه...
رَواداری، تَحَمُّل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Federation
فدراسیون
ادامه...
فِدِراسیون
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Modulation
مدولاسیون
ادامه...
مُدُولاسیون
دیکشنری آلمانی به فارسی
Modulation
مدولاسیون
ادامه...
مُدُولاسیون
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Moderator
مدیر جلسه، مجری
ادامه...
مُدیر جَلَسِه، مُجری
دیکشنری آلمانی به فارسی
Moderator
مدیر جلسه، مجری
ادامه...
مُدیر جَلَسِه، مُجری
دیکشنری انگلیسی به فارسی