معنی Kid - جستجوی لغت در جدول جو
Kid
سرگرم کردن، بچّه
ادامه...
سَرگَرم کَردَن، بَچّه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Rid
رها کردن، خلاص شوید
ادامه...
رَها کَردَن، خَلاص شَوید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Aid
کمک کردن، کمک
ادامه...
کُمَک کَردَن، کُمَک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Kind
مهربان
ادامه...
مِهرَبان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bid
پیشنهاد دادن، مناقصه
ادامه...
پیشنَهاد دادَن، مُناقِصِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Kiddingly
شوخ طبعانه، به شوخی
ادامه...
شوخ طَبعانِه، بِه شوخی
دیکشنری انگلیسی به فارسی