معنی Huskiness - جستجوی لغت در جدول جو
Huskiness
زبره، درشت پوستی
ادامه...
زِبرِه، دُرُشت پوستی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Luckiness
شانس
ادامه...
شانس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Mushiness
نرمی، لجن
ادامه...
نَرمی، لَجَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Mustiness
بوی کپک، خرسندی
ادامه...
بوی کَپَک، خُرسَندی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Murkiness
تاریکی، تیرگی
ادامه...
تاریکی، تیرِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Huffiness
غرّش
ادامه...
غُرِّش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hastiness
شتابزدگی، عجله
ادامه...
شِتابزَدِگی، عَجَلِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gushiness
اشکال بودن، خوشی
ادامه...
اِشکال بودَن، خُوشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Funkiness
عجیب بودن، بدجنسی
ادامه...
عَجیب بودَن، بَدجِنسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Muskiness
بوی مشک، مشکی
ادامه...
بوی مُشک، مُشکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fussiness
دقّت زیاد، سر و صدا
ادامه...
دِقَّت زیاد، سَر و صِدا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sulkiness
ترشرویی، لعنتی
ادامه...
تُرُشرُویی، لَعنَتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Riskiness
ریسک پذیری
ادامه...
ریسک پَذیری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rustiness
زنگ زدگی
ادامه...
زَنگ زَدِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bulkiness
حجیم بودن
ادامه...
حَجیم بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bushiness
پوشیدگی
ادامه...
پوشیدِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Pushiness
پررویی، فشار
ادامه...
پُررویی، فِشار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Business
کسب و کار، تجارت
ادامه...
کَسب و کار، تِجارَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی