معنی Hurtle - جستجوی لغت در جدول جو
Hurtle
سریع حرکت کردن
ادامه...
سَریع حَرَکَت کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Hustle
تلاش کردن، شلوغی
ادامه...
تَلاش کَردَن، شُلوغی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Purple
بنفش
ادامه...
بَنَفش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bustle
شلوغی کردن، شلوغی
ادامه...
شُلوغی کَردَن، شُلوغی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Burgle
دزدی کردن، سارق زدن
ادامه...
دُزدی کَردَن، سارِق زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rustle
خش خش کردن، خش خش
ادامه...
خَش خَش کَردَن، خَش خَش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Subtle
ظریف
ادامه...
ظَریف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Curtly
به طور کوتاه، به طور خلاصه
ادامه...
بِه طُورِ کوتاه، بِه طُورِ خُلاصِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
rurale
روستایی
ادامه...
روستایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Humble
تواضع کردن، فروتن، متواضع
ادامه...
تَوَاضُع کَردَن، فُروتَن، مُتِواضِع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Huddle
دور هم جمع شدن
ادامه...
دُورِ هَم جَمع شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
murale
نقّاش دیواری، نقّاشی دیواری
ادامه...
نَقَّاش دیواری، نَقّاشی دیواری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Hirte
گله داری کردن، چوپان
ادامه...
گِلِه داری کَردَن، چُوپَان
دیکشنری آلمانی به فارسی
Härte
شدّت، سختی، مشقت
ادامه...
شِدَّت، سَختی، مشقت
دیکشنری آلمانی به فارسی
Hurt
آسیب دیده، صدمه دیده، آسیب رساندن
ادامه...
آسیب دیدِه، صَدَمِه دیدِه، آسیب رِساندَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hurl
پرتاب کردن
ادامه...
پَرتاب کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی