معنی Huddle
Huddle
دور هم جمع شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Huddle
Cuddle
Cuddle
دَر آغوش گِرِفتَن، نَوَازِش کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Muddle
Muddle
آشُفتِه کَردَن، دَرهَم ریختَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bundle
Bundle
بَستِه بَندی کَردَن، بَستِه نَرم اَفزاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Saddle
Saddle
زین گُذاشتَن، زین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Riddle
Riddle
مُعَمّا حَلّ کَردَن، مُعَمّا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Waddle
Waddle
راه رَفتَن بِه طُورِ مُضحِک، وِل کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cuddly
Cuddly
نَوَازِشگَر، نَوَازِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fiddle
Fiddle
دَستکاری کَردَن، کَمانچِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Paddle
Paddle
پارویی زَدَن، دَست و پا زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی