معنی Gusty - جستجوی لغت در جدول جو
Gusty
بادی
ادامه...
بادی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Rusty
زنگ زده
ادامه...
زَنگ زَدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
pusty
به طور توخالی، به صورت توهین آمیز، خالی، باد کردن، با حالت خالی، بیهوشی، توخالی، توخالی کردن، تهی
ادامه...
بِه طُورِ تُوخَالِی، بِه صورَتِ تُوهین آمیز، خالی، باد کَردَن، با حالَتِ خالی، بیهوشی، تُوخَالِی، تُوخَالِی کَردَن، تُهی
دیکشنری لهستانی به فارسی
Dusty
گرد و غبارآلود، گرد و غبار
ادامه...
گَرد و غُبارآلود، گَرد و غُبار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gutsy
دلیر، جسور
ادامه...
دَلیر، جَسور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gushy
احساسی، خوشگل
ادامه...
اِحساسی، خُوشگِل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Musty
کپک زده
ادامه...
کَپَک زَدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی