معنی Gloomy - جستجوی لغت در جدول جو
Gloomy
تاریک، غمگین
ادامه...
تاریک، غَمگین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Gloom
افسردگی، تیرگی
ادامه...
اَفسُردِگی، تیرِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bloody
خونین کردن، خونین
ادامه...
خونین کَردَن، خونین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Groovy
جالب، شیار
ادامه...
جالِب، شیار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Glossy
درخشان، برّاق
ادامه...
دِرَخشان، بَرّاق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gloomily
به طور غمگین، غمگین
ادامه...
بِه طُورِ غَمگین، غَمگین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Roomy
گسترده، جادار
ادامه...
گَستَردِه، جادار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bloom
گل دادن، شکوفه دادن
ادامه...
گُل دادَن، شُکوفِه دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Groom
داماد شدن، داماد
ادامه...
داماد شُدَن، داماد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Goofy
خفن، مسخره
ادامه...
خَفَن، مَسخَرِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gooey
چسبناک، خوشگل
ادامه...
چَسبناک، خُوشگِل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Glory
شکوه
ادامه...
شُکوه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sloom
کسل، تنبل
ادامه...
کِسِل، تَنبَل
دیکشنری هلندی به فارسی