معنی Flabbily - جستجوی لغت در جدول جو
Flabbily
به طور شلی، شلخته
ادامه...
بِه طُورِ شُلی، شَلَختِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Shabbily
پوسیده
ادامه...
پوسیدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crabbily
به طور عصبی، خرچنگ
ادامه...
بِه طُورِ عَصَبی، خَرچَنگ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Flashily
به طور فلاش، پر زرق و برق
ادامه...
بِه طُورِ فِلاش، پُر زَرق و بَرق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Flakily
به طور شکننده، پوسته پوسته شدن
ادامه...
بِه طُورِ شِکَنَندِه، پوستِه پوستِه شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Flabby
سست، شل و ول
ادامه...
سُست، شُل و وِل
دیکشنری انگلیسی به فارسی