معنی Faint - جستجوی لغت در جدول جو
Faint
بیهوش شدن، غش کردن، ضعیف
ادامه...
بیهوش شُدَن، غَش کَردَن، ضَعیف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
saint
مقدّس، قدّیس
ادامه...
مُقَدَّس، قِدّیس
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Taint
آلوده کردن، لکّه دار کردن
ادامه...
آلودِه کَردَن، لَکِّه دار کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Paint
رنگ کردن
ادامه...
رَنگ کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Faintness
ضعف، غش
ادامه...
ضَعف، غَش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Faintly
به طور ضعیف، کمرنگ
ادامه...
بِه طُورِ ضَعیف، کَمرَنگ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Faintheartedly
با دلی ضعیف، با دل ضعفه
ادامه...
با دِلِی ضَعیف، با دُل ضَعفِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fainthearted
بزدل، بی حال
ادامه...
بُزدِل، بی حال
دیکشنری انگلیسی به فارسی