معنی Faintly
Faintly
به طور ضعیف، کمرنگ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Faintly
Saintly
Saintly
مُقَدَّس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Quaintly
Quaintly
بِه طُورِ عَجیب و جالِب، عَجیب و غَریب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Daintily
Daintily
با ظِرافَت، بِه صورَتِ دِلپَذیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gauntly
Gauntly
بِه طُورِ اُستِخوٰانی، غَمگین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Jointly
Jointly
مُشتَرَکاً، بِه طُورِ مُشتَرِک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Vainly
Vainly
بیهودِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dainty
Dainty
ظَریف، خُوش طَعم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fairly
Fairly
بِه طُورِ مُنصِفانِه، مُنصِفانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Finely
Finely
بِه طُورِ دَقیق، خوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی