معنی Expressively - جستجوی لغت در جدول جو
Expressively
به طور بیانی، بیانگر
ادامه...
بِه طُورِ بَیانی، بَیانگَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Repressively
به طور سرکوبگرانه، سرکوبگرانه
ادامه...
بِه طُورِ سَرکوبگَرانِه، سَرکوبگَرانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Impressively
به طور تأثیرگذار، به طرز چشمگیری
ادامه...
بِه طُورِ تَأثیرگُذار، بِه طَرزِ چِشمگیری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Oppressively
ظالمانه
ادامه...
ظالِمانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Expressivity
بیان گرایی، بیانگر بودن
ادامه...
بَیان گَرایی، بَیانگَر بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Depressively
افسرده وار، افسردگی
ادامه...
اَفسُردِه وار، اَفسُردِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Expensively
به طور گران، گران قیمت
ادامه...
بِه طُورِ گِران، گِران قِیمَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Excessively
به طور مفرط، بیش از حد
ادامه...
بِه طُورِ مُفرِط، بیش اَز حَد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Expressive
بیان گر، رسا
ادامه...
بَیان گَر، رَسا
دیکشنری انگلیسی به فارسی