جدول جو
جدول جو

معنی Eat - جستجوی لغت در جدول جو

Eat
خوردن، بخور
دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

خیانت کردن، موش صحرایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مادّه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
چه، چی
دیکشنری هلندی به فارسی
مزّه، طعم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
چاق، چربی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به آرامی ضربه زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرقی، شرق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنیس زدن، خفّاش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیس گونه، مرطوب
دیکشنری هلندی به فارسی
آن، که
دیکشنری هلندی به فارسی
قابل خوردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی