معنی Deafly - جستجوی لغت در جدول جو
Deafly
کر کننده، ناشنوا
ادامه...
کَر کُنَندِه، ناشِنَوا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Meanly
به طور زشت، به معنای
ادامه...
بِه طُورِ زِشت، بِه مَعنایِ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Deaf
ناشنوا
ادامه...
ناشِنَوا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Deal
معامله کردن، معامله
ادامه...
مُعامِلِه کَردَن، مُعامِلِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Daffy
خنده دار
ادامه...
خَندِه دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Daily
روزانه
ادامه...
روزانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Nearly
تقریباً
ادامه...
تقریباً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Neatly
به طور مرتّب، منظّم
ادامه...
بِه طُورِ مُرَتَّب، مُنَظَّم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Drably
به طور بی روح
ادامه...
بِه طُورِ بی روح
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Measly
ناچیز، کثیف
ادامه...
ناچیز، کَثیف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dearly
با عشق و علاقه، عزیزم
ادامه...
با عِشق و عَلاقِه، عَزیزَم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dually
به طور دوتایی، دوگانه
ادامه...
بِه طُورِ دُوتایی، دوگانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Deftly
چابکانه، ماهرانه
ادامه...
چابُکانِه، ماهِرانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Daftly
به طور احمقانه
ادامه...
بِه طُورِ اَحمَقانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Deeply
به شدّت، عمیقاً
ادامه...
بِه شِدَّت، عَمیقاً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Weakly
ضعیفانه، ضعیف
ادامه...
ضَعیفانِه، ضَعیف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Yearly
سالانه
ادامه...
سالانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Really
واقعاً
ادامه...
واقعاً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Deadly
کشنده
ادامه...
کُشَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Defy
چالش کردن، سرپیچی کردن
ادامه...
چالِش کَردَن، سَرپیچی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی