معنی Crumply - جستجوی لغت در جدول جو
Crumply
چروک خورده، مچاله
ادامه...
چُروک خُوردِه، مُچَالِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Crumple
چروکیدن، مچاله کردن
ادامه...
چُروکیدَن، مُچالِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crumbly
ریز، خردکننده
ادامه...
ریز، خُردکُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crumble
ریز ریز شدن، فرو ریختن
ادامه...
ریز ریز شُدَن، فُرو ریختَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cruelly
ظالمانه، بی رحمانه
ادامه...
ظالِمانِه، بی رَحمانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crudely
خام، به طرز خام
ادامه...
خام، بِه طَرزِ خام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crisply
خشک و تیز، واضح
ادامه...
خُشک و تیز، واضِح
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Frumpily
نامرتّب، به طور خلاصه
ادامه...
نامُرَتَّب، بِه طُورِ خُلاصِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Grumpily
با بداخلاقی، بداخلاق
ادامه...
با بَداَخلاقی، بَداَخلاق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Comply
مطابقت داشتن، رعایت کردن
ادامه...
مُطابِقَت داشتَن، رِعایَت کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Frumpy
نامناسب
ادامه...
نامُناسِب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Grumpy
بدخلق
ادامه...
بَدخُلق
دیکشنری انگلیسی به فارسی