جدول جو
جدول جو

معنی Crumble - جستجوی لغت در جدول جو

Crumble
ریز ریز شدن، فرو ریختن
دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چروکیدن، مچاله کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریز، خردکننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گله کردن، غرغر کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لنگ زدن، تلو تلو خوردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزیدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل درمان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چروک خورده، مچاله
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متواضع، فروتن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
غرّش کردن، غرّش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به زمین افتادن، غلت زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست و پا زدن، لگدمال کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به هم ریختن، درهم ریخته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تواضع کردن، فروتن، متواضع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیر لب گفتن، زمزمه کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی