معنی Crashing - جستجوی لغت در جدول جو
Crashing
واژگون، در حال سقوط
ادامه...
واژگون، دَر حالِ سُقوط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Clashing
تصادم، درگیر شدن
ادامه...
تَصَادُم، دَرگیر شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Smashing
شگفت انگیز، درهم شکستن
ادامه...
شِگِفت اَنگیز، دَرهَم شِکَستَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crawling
خزنده، خزیدن
ادامه...
خَزَندِه، خَزیدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dashing
فریبنده، بی باک
ادامه...
فَریبَندِه، بی باک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Craving
میل، ولع خوردن
ادامه...
مِیل، وَلَع خُوردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی