معنی Coach - جستجوی لغت در جدول جو
Coach
مربّی کردن، مربّی
ادامه...
مُرَبّی کَردَن، مُرَبّی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Poach
شکار غیر قانونی کردن، شکارچی
ادامه...
شِکار غِیرِ قانونی کَردَن، شِکارچی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Couch
روی کاناپه نشستن، نیمکت
ادامه...
رویِ کاناپِه نِشَستَن، نِیمکَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Coachable
قابل آموزش، مربّی پذیر
ادامه...
قابِلِ آموزِش، مُرَبّی پَذیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی