معنی Couch
Couch
روی کاناپه نشستن، نیمکت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Couch
Coach
Coach
مُرَبّی کَردَن، مُرَبّی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Touch
Touch
لَمس، لَمس کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cough
Cough
سُرفِه کَردَن، سُرفِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crouch
Crouch
دَم زدن، خَم شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی