معنی Clammy - جستجوی لغت در جدول جو
Clammy
مرطوب، آبدار
ادامه...
مَرطوب، آبدار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Calmly
به طور آرام، با آرامش
ادامه...
بِه طُورِ آرام، با آرامِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Clumsy
دست و پا چلفتی
ادامه...
دَست و پا چُلُفتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Classy
شیک، باکلاس
ادامه...
شیک، باکلِاس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Clammily
با احساس چسبناکی، آرام
ادامه...
با اِحساسِ چَسبناکی، آرام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Clamp
فشرده کردن، گیره
ادامه...
فِشُردِه کَردَن، گِیرِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Claim
ادّعا کردن
ادامه...
اِدِّعا کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی