معنی Clammily
Clammily
با احساس چسبناکی، آرام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Clammily
Clumsily
Clumsily
دَست و پا چُلُفتی، نَاشِیانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Classily
Classily
با کلِاس، کِلاسیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Chummily
Chummily
دوستیانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Clammy
Clammy
مَرطوب، آبدار
دیکشنری انگلیسی به فارسی