جدول جو
جدول جو

معنی Cap - جستجوی لغت در جدول جو

Cap
کلاه گذاشتن، سرپوش
دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از Caption
تصویر Caption
کپشن (Caption) به متنی اطلاق می شود که در فیلم های صامت برای نمایش دادن دیالوگ ها، توضیحات، یا اطلاعاتی که به تماشاگران کمک می کند تا داستان فیلم را بهتر درک کنند، استفاده می شود. فیلم های صامت، بدون استفاده از صدا برای گفتگوها و صداهای محیطی، تنها با تصاویر و کپشن ها مخاطب را به دنیای داستانی فیلم وارد می کنند.
این کپشن ها ممکن است به صورت تک بیانی یا بازتابی از کاراکترها و موقعیت های فیلم نمایش داده شوند. زمانی که فیلم های صامت تولید می شدند، نمایشگرها معمولاً از کپشن ها استفاده می کردند تا تماشاگران را در جریان داستان نگه دارند و برای آن ها توضیحات لازم را فراهم کنند.
عباراتی که به عنوان مقدمه یا برای اطلاع رسانی از مضمونی (به ویژه در فیلم های صامت) مثلا برای بیان تغییر زمان یا تغییر مکان بر پرده ظاهر می شود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
به طور دمدمی، هوس باز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عنوان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرماندهی، کاپیتانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرماندهی کردن، کاپیتان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژگون شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هواخوٰاهی، هوسبازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تغییریاب، دمدمی مزاج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجذوب، اسیر شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسلیم شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوشتن با حروف بزرگ، بزرگ کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرمایه گذاری، حروف بزرگ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور سرمایه داری، از نظر سرمایه داری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرمایه دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ظرفیت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جذب کردن، اسیر کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جذب، اسیر شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جذّاب، فریبنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بخار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
برق زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توانستن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اردوگاه زدن، کمپ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست زدن، کف زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زدن، ضربه بزنید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فنجان گرفتن، جام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در آغوش گرفتن، دامان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آب کشی کردن، شیره
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقشه کشیدن، نقشه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت، چرت زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصویری از Gap
تصویر Gap
مقدمه مفهومی
شکاف (gap) در علوم کامپیوتر به فاصله یا تفاوت بین وضعیت موجود و مطلوب در سیستم ها، داده ها یا فرآیندها اشاره دارد. این مفهوم در تحلیل سیستم ها، مدیریت داده و بهبود فرآیندها نقش مهمی ایفا می کند.
انواع شکاف
1. شکاف عملکردی (بین انتظارات و واقعیت)
2. شکاف امنیتی (آسیب پذیری های کشف شده)
3. شکاف داده ای (نقص در مجموعه داده ها)
4. شکاف مهارتی (تفاوت توانایی های مورد نیاز و موجود)
5. شکاف ارتباطی (عدم تطابق رابط ها)
روش های تحلیل شکاف
- مقایسه وضعیت موجود و مطلوب
- شناسایی عوامل ایجاد شکاف
- اندازه گیری عمق و گستردگی شکاف
- اولویت بندی شکاف ها
- تعیین راهکارهای پر کردن شکاف
کاربردها
- تحلیل نیازمندی های نرم افزاری
- ارزیابی امنیت سیستم ها
- بهبود کیفیت داده ها
- برنامه ریزی توسعه مهارت ها
- یکپارچه سازی سیستم های ناهمگن
چالش ها
- ذهنی بودن برخی معیارها
- مشکل در کمّی سازی شکاف های کیفی
- تغییرپذیری نیازها با زمان
- وابستگی متقابل شکاف ها
- محدودیت منابع برای پر کردن شکاف ها
روندهای جدید
1. تحلیل شکاف خودکار با یادگیری ماشین
2. سیستم های پویای مدیریت شکاف
3. یکپارچه سازی با سیستم های هوش تجاری
4. تحلیل شکاف بلادرنگ
5. توسعه چارچوب های استاندارد تحلیل
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
گرفتن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسارت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرفتار، اسیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور توانمند، توانا
دیکشنری انگلیسی به فارسی