معنی Brooding - جستجوی لغت در جدول جو
Brooding
غمگین، جوجه کشی
ادامه...
غَمگین، جوجِه کِشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Broodingly
به طور غمگین، به طرز فکری
ادامه...
بِه طُورِ غَمگین، بِه طَرزِ فِکری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Drooping
افتاده، افتادگی
ادامه...
اُفتادِه، اُفتادِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Blooming
در حال شکوفه دادن، شکوفه دادن
ادامه...
دَر حالِ شُکوفِه دادَن، شُکوفِه دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Eroding
فرسایشی، در حال فرسایش
ادامه...
فَرسایِشی، دَر حالِ فَرسایِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Booming
رونق، پررونق
ادامه...
رُونَق، پُررُونَق
دیکشنری انگلیسی به فارسی