معنی Brooding
Brooding
غمگین، جوجه کشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Brooding
Broodingly
Broodingly
بِه طُورِ غَمگین، بِه طَرزِ فِکری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Drooping
Drooping
اُفتادِه، اُفتادِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Blooming
Blooming
دَر حالِ شُکوفِه دادَن، شُکوفِه دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Eroding
Eroding
فَرسایِشی، دَر حالِ فَرسایِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Booming
Booming
رُونَق، پُررُونَق
دیکشنری انگلیسی به فارسی