معنی Beach - جستجوی لغت در جدول جو
Beach
به ساحل بردن، ساحل
ادامه...
بِه ساحِل بُردَن، ساحِل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Reach
رسیدن
ادامه...
رِسیدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Teach
آموزش دادن
ادامه...
آموزِش دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Leach
نشت یافتن
ادامه...
نَشت یافتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Belch
آروغ زدن
ادامه...
آروغ زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bleach
سفید کردن، سفید کننده
ادامه...
سِفید کَردَن، سِفید کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Breach
شکستن، نقض
ادامه...
شِکَستَن، نَقض
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Beachtung
رعایت، توجّه
ادامه...
رِعایَت، تَوَجُّه
دیکشنری آلمانی به فارسی
Nicht Beachtung
عدم رعایت
ادامه...
عَدَمِ رِعایَت
دیکشنری آلمانی به فارسی