جدول جو
جدول جو

معنی Bare - جستجوی لغت در جدول جو

Bare
برهنه کردن، برهنه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bare
مقدمه مفهومی درباره واژه
در فناوری اطلاعات، اصطلاح ’’برهنه’’ به سیستمی اشاره دارد که در ساده ترین و ابتدایی ترین حالت خود، بدون هیچ گونه پیکربندی، نرم افزار اضافی یا سفارشی سازی ارائه می شود.
کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در توسعه نرم افزار، ’’برهنه’’ ممکن است به یک پروژه خالی یا چارچوبی اشاره کند که فقط شامل حداقل وابستگی ها است. در سخت افزار، به سیستم هایی گفته می شود که فقط شامل اجزای اساسی هستند.
مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
یک سرور برهنه (bare metal server) که سیستم عاملی روی آن نصب نشده است. یک پروژه برنامه نویسی خالی که فقط شامل فایل های ساختار اولیه است. یک ماشین مجازی با حداقل پیکربندی.
نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
در معماری نرم افزار، رویکرد ’’برهنه’’ امکان کنترل بیشتر و بهینه سازی منابع را فراهم می کند. در DevOps، استفاده از تصاویر برهنه (bare images) باعث کاهش حجم و افزایش امنیت می شود.
شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
این اصطلاح از دهه 1960 در محاسبات مورد استفاده قرار گرفت. با ظهور مجازی سازی در دهه 2000، مفاهیمی مانند ’’bare metal’’ اهمیت بیشتری یافتند. امروزه در محاسبات ابری و کانتینرها کاربرد گسترده دارد.
تفکیک آن از واژگان مشابه
’’برهنه’’ با ’’پایه’’ (base) متفاوت است. پایه ممکن است شامل برخی ویژگی های اساسی باشد، در حالی که برهنه واقعاً حداقل ممکن است. همچنین با ’’خالی’’ (empty) که بیشتر به محتوای صفر اشاره دارد تفاوت دارد.
شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در پایتون، محیط مجازی برهنه (bare virtualenv). در جاوا، پروژه های Maven/Gradle با حداقل وابستگی. در داکر، تصاویر برهنه مانند scratch. در سیستم عامل ها، نصب حداقلی (minimal install).
چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
یک سوءبرداشت رایج این است که سیستم های برهنه همیشه بهتر هستند، در حالی که نیاز به دانش فنی بیشتری دارند. چالش اصلی تعادل بین سادگی و قابلیت استفاده است.
نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
رویکرد برهنه در فناوری اطلاعات زمانی ارزشمند است که نیاز به کنترل کامل، عملکرد بهینه یا امنیت بالا داریم، اما نیازمند دانش فنی عمیق تر است.
تصویری از Bare
تصویر Bare
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

به زور وارد شدن، بارج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به سختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برهنگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصویری از Bar
تصویر Bar
مقدمه مفهومی درباره واژه
میله یا Bar در طراحی رابط کاربری به عنصری گرافیکی اطلاق می شود که معمولاً به شکل مستطیل افقی یا عمودی نمایش داده می شود و کاربردهای متنوعی از نمایش پیشرفت گرفته تا سازماندهی منوها و ابزارها دارد. این عنصر در اکثر سیستم های رابط کاربری مدرن وجود دارد.

کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در نمایش پیشرفت عملیات. در نوارهای ابزار برنامه ها. در نمودارهای میله ای. در منوهای نرم افزاری. در نشانگرهای اسکرول.

مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
نوار پیشرفت دانلود. نوار ابزار Photoshop. نمودارهای مقایسه ای در Excel. منوی Start ویندوز. نوار وضعیت مرورگرها.

نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
بهبود تجربه کاربری. ساده سازی ناوبری. نمایش بصری اطلاعات. سازماندهی عناصر رابط. افزایش کارایی تعامل.

شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
اولین بار در رابط های کاربری دهه 1970 استفاده شد. در دهه 1980 با سیستم های پنجره ای گسترش یافت. در دهه 1990 با وب محبوب شد. امروزه در طراحی های مدرن Flat و Material کاربرد دارد.

تفکیک آن از واژگان مشابه
با Line متفاوت است که باریک تر است. با Panel فرق دارد که محتوای بیشتری دارد. با Gauge متفاوت است که مدور است.

شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در HTML: تگ . در CSS: ویژگی های width/height. در JavaFX: کلاس ProgressBar. در Android: عنصر ProgressBar. در iOS: UIProgressView.

چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
سوءبرداشت رایج این است که همه میله ها یکسان عمل می کنند. چالش اصلی طراحی میله های قابل دسترس و واکنش گرا است.

نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
عنصری اساسی در طراحی رابط کاربری. استفاده صحیح از آن خوانایی را افزایش می دهد. آموزش باید بر اصول طراحی مؤثر تأکید کند.
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
ممانعت کردن، نوار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصویری از Base
تصویر Base
مقدمه مفهومی درباره واژه
پایه در فناوری اطلاعات به مفهوم بنیادین و اساسی یک سیستم یا فناوری اشاره دارد. این می تواند شامل پایگاه کد اصلی، زیرساخت سخت افزاری یا مجموعه ای از ویژگی های اساسی باشد که سایر اجزا بر روی آن ساخته می شوند.
کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در برنامه نویسی، کلاس پایه (base class) برای وراثت استفاده می شود. در پایگاه داده، پایه به ساختار اصلی ذخیره سازی داده اشاره دارد. در شبکه، به زیرساخت فیزیکی شبکه گفته می شود.
مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
سیستم عامل به عنوان پایه برای اجرای نرم افزارها. فریمورک های برنامه نویسی مانند .NET Base Class Library. معماری های نرم افزاری مانند base microservice. سیستم های مدیریت محتوای مبتنی بر پایه های کد باز.
نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
در معماری نرم افزار، پایه به عنوان لایه ای عمل می کند که قابلیت های اصلی را فراهم می کند. در DevOps، تصاویر پایه (base images) برای ساخت کانتینرها استفاده می شوند. در امنیت، سیستم های پایه سطح امنیتی را تعیین می کنند.
شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
مفهوم پایه در برنامه نویسی از دهه 1960 با زبان هایی مانند ALGOL مطرح شد. در دهه 1990 با ظهور شیءگرایی، مفهوم کلاس پایه اهمیت یافت. امروزه در معماری های مدرن مانند میکروسرویس ها کاربرد گسترده دارد.
تفکیک آن از واژگان مشابه
پایه با هسته (core) متفاوت است - هسته به بخش مرکزی و حیاتی اشاره دارد، در حالی که پایه به زیرساخت سازنده اشاره می کند. همچنین با ’’اساس’’ (foundation) که مفهومی انتزاعی تر دارد تفاوت دارد.
شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در #C با کلمه کلیدی base برای دسترسی به اعضای کلاس والد. در پایتون با super(). در جاوا با extends. در داکر با دستور FROM برای مشخص کردن تصویر پایه. در CSS با استایل های پایه.
چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
یک سوءبرداشت رایج این است که پایه همیشه ساده است، در حالی که طراحی پایه های خوب نیاز به تفکر عمیق دارد. چالش اصلی ایجاد تعادل بین انعطاف پذیری و ثبات در طراحی پایه است.
نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
پایه های خوب طراحی شده اساس سیستم های قابل توسعه و پایدار هستند. درک عمیق مفاهیم پایه برای طراحی معماری های کارآمد ضروری است.
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
دریا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
حفر کردن، حفّاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کالا، کالاها
دیکشنری آلمانی به فارسی
پختن، پخت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کپّه کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پارس کردن، پارس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایه گذاری کردن، پایه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بریدن، پاره
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عمل کردن، کرایه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مربّع
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
انجام دادن، انجام دهید، ساختن، عمل کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
دادن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
جرأت داشتن، جرأت کن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مراقبت کردن، مراقبت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمیاب، نادر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کم یاب، نادر، متفرّق، نایاب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
برهنه پا، پابرهنه
دیکشنری انگلیسی به فارسی