جدول جو
جدول جو

معنی Augment - جستجوی لغت در جدول جو

Augment
افزایش دادن
دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حکم، قضاوت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نماینده، عامل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصویری از Argument
تصویر Argument
مقدمه مفهومی درباره واژه
نشانوند یا Argument به مقدار یا عبارتی اطلاق می شود که هنگام فراخوانی یک تابع یا متد به آن منتقل می شود تا در اجرای کد مورد استفاده قرار گیرد. این مفهوم از پایه ای ترین عناصر در برنامه نویسی تابعی و شی گرا محسوب می شود.

کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در تعریف و فراخوانی توابع. در اسکریپت نویسی خط فرمان. در فراخوانی متدهای شی گرا. در عبارات ریاضی. در فرآیندهای بازگشتی.

مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
پارامترهای ارسالی به تابع main. آرگومان های دستورات خط فرمان. ورودی های توابع کتابخانه ای. پارامترهای متدهای کلاس. آرگومان های callback.

نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
امکان انعطاف پذیری در توابع. کاهش تکرار کد. افزایش قابلیت استفاده مجدد. تسهیل تست واحد. بهبود خوانایی کد.

شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
اولین بار در زبان های برنامه نویسی اولیه مانند FORTRAN استفاده شد. در دهه 1970 با زبان C استاندارد شد. در دهه 1990 با شی گرایی گسترش یافت. امروزه در تمام زبان های مدرن کاربرد دارد.

تفکیک آن از واژگان مشابه
با Parameter متفاوت است که در تعریف تابع استفاده می شود. با Option فرق دارد که اختیاری است. با Attribute متفاوت است که خاصیت شی است.

شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در Python: در پرانتز پس از نام تابع. در Java: با نوع مشخص. در JavaScript: به صورت پویا. در C: با اشاره گرها. در Shell Script: با $1, $2.

چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
سوءبرداشت رایج این است که آرگومان و پارامتر یکسان هستند. چالش اصلی مدیریت آرگومان های اختیاری و متغیر است.

نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
مفهومی اساسی در برنامه نویسی. استفاده صحیح آن کیفیت کد را بهبود می بخشد. آموزش باید بر تفاوت آن با پارامتر تأکید کند.
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
تصویری از Segment
تصویر Segment
مقدمه مفهومی
قطعه (Segment) در علوم کامپیوتر به بخشی مجزا و مستقل از یک مجموعه بزرگتر اشاره دارد که به عنوان واحد مدیریت، پردازش یا انتقال داده عمل می کند. این مفهوم در حوزه های مختلفی از مدیریت حافظه تا شبکه های کامپیوتری و پردازش داده ها کاربرد اساسی دارد. در معماری سیستم های مدرن، قطعه بندی امکان مدیریت کارآمدتر منابع، بهبود امنیت و افزایش کارایی سیستم را فراهم می آورد.

انواع قطعه ها
1. قطعه های حافظه: بخش های مجازی آدرس دهی شده در مدیریت حافظه
2. قطعه های شبکه: واحدهای انتقال داده در پروتکل های ارتباطی
3. قطعه های دیسک: بخش بندی فضای ذخیره سازی
4. قطعه های برنامه: بخش های کد، داده و پشته در اجرای برنامه
5. قطعه های بازار: تقسیم بندی مشتریان در تحلیل داده

مزایای قطعه بندی
- مدیریت ساده تر منابع سیستم
- افزایش امنیت با جداسازی دسترسی
- امکان اشتراک گذاری کنترل شده منابع
- بهبود کارایی با تخصیص بهینه
- قابلیت انتقال و جابجایی مستقل قطعه ها

معماری های مبتنی بر قطعه
- حافظه های قطعه بندی شده
- پایگاه های داده توزیع شده
- سیستم های فایل پیشرفته
- پروتکل های انتقال لایه ای
- میکروسرویس های مستقل

پیاده سازی در زبان ها
- C/C++: ساختارهای حافظه قطعه بندی شده
- Java: مدل حافظه ماشین مجازی
- SQL: پارتیشن بندی جداول
- شبکه: پروتکل TCP Segmentation

چالش ها
- مدیریت پیچیدگی ارتباط بین قطعه ها
- هزینه سربار مدیریت قطعه ها
- یکپارچه سازی قطعه های مستقل
- تعادل بین اندازه و تعداد قطعه ها
- امنیت ارتباطات بین قطعه ای

راهکارهای بهینه سازی
- الگوریتم های تخصیص هوشمند حافظه
- متدولوژی های طراحی ماژولار
- پروتکل های ارتباطی کارآمد
- سیستم های نظارت بر عملکرد قطعه ها
- ابزارهای تحلیل و تنظیم پارامترها

کاربردهای پیشرفته
- واقعیت مجازی و پردازش تصویر
- اینترنت اشیا و پردازش لبه ای
- یادگیری ماشین توزیع شده
- رایانش ابری و کانتینری
- سیستم های بلادرنگ پیچیده

نتیجه گیری
مدیریت مؤثر قطعه ها یکی از ارکان طراحی سیستم های پیچیده است که نیازمند درک عمیق از نیازهای کاربرد و ویژگی های سخت افزاری می باشد.
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
بخش
دیکشنری هلندی به فارسی
بحث، استدلال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکیه گاه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حکم، قضاوت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
بیماری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توهّم، ساختگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بخش، بخشنده
دیکشنری لهستانی به فارسی
بحث، استدلال
دیکشنری آلمانی به فارسی
تقسیم کردن، بخش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افزایش
دیکشنری انگلیسی به فارسی