معنی 解散
解散
منحل کردن، منحل کند، منحل شدن
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 解散
解散
解散
مُنحَل شُدَن، اِنحِلال
دیکشنری ژاپنی به فارسی