معنی 被困扰的
被困扰的
آشفته، مشکل
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 被困扰的
被困的
被困的
گِرِفتار، بِه دام اُفتادِه، مَحبوس
دیکشنری چینی به فارسی