معنی 表面上
表面上
به طور ظاهری، در سطح
دیکشنری چینی به فارسی
واژههای مرتبط با 表面上
表面的
表面的
فَردِیَت، سَطحی
دیکشنری ژاپنی به فارسی
表面的
表面的
ظاهِری، سَطحی
دیکشنری چینی به فارسی
表面地
表面地
بِه طُورِ سَطحی، بِه صورَتِ سَطحی
دیکشنری چینی به فارسی
表面上地
表面上地
بِه طُورِ ظاهِری، بِه صورَتِ سَطحی
دیکشنری چینی به فارسی
字面上
字面上
واقعاً، بِه مَعنایِ واقِعی کَلَمِه، بِه طُورِ حُروفی
دیکشنری چینی به فارسی
表面
表面
سَطح
دیکشنری ژاپنی به فارسی
表面
表面
سَطح
دیکشنری چینی به فارسی